تا شدم بی خبر از خویش، خبرها دارم بی خبر شو که خبرهاست در این بی خبری تا شدم بی‌اثر، از ناله اثرها دیدم بی اثر شو که اثرهاست در این بی اثری تا زدم لاف هنر خواجه به هیچم نخرید بی هنر شو که هنرهاست در این بی هنری سرو آزاد شد آن دم که ثمر هیچ نداد بی ثمر شو که ثمرهاست در این بی ثمری تا سر خود نسپردیم به خاک در دوست خاطر آسوده نگشتیم از این دربه دری #فروغی_بسطامی و قل للذين وعدوا بالبقاء إن البقاء لله وحدهُ.

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Ashley پیچک افرا Brandi توتال کیک بوکسینگ بانوان ایران کوه شیشه ای Jon Michael درس جو fasikhabar youmovies الیاف بتن تبریز